دیار صاحب
تقدیم به دوستداران صاحب
پيوندهای روزانه

« حکایت: سفر »

معرفت: شناخت چیزی

پیر: شیخ، مرشد، مراد

مشغول: سرگرم. مشغول آنم: در حال پرداختن آن هستم

آسیاب: دستگاهی که غلات را آرد می کند.

پیوسته: همیشه

ساعتی: یک ساعت، مدتی

گرد خویش گشتن: باخود اندیشیدن، به کار خود توجه کردن

درنگ: توقف، صبر، مکث

 

محتوای حکایت:

این حکایت که از زبان ابوسعید ابی الخیر نقل شده است، تاکید بر خویشتن شناسی دارد و می گوید شناخت واقعی، همان شناخت خود ( خودشناسی) می باشد.

نثر:

روزی پیرما، با جمعی از همراهان به در آسیابی رسید. سر اسب کشید و ساعتی درنگ کرد؛ سپس به همراهان گفت:« می دانی که این آسیاب چه می گوید؟ می گوید: معرفت این است که من در آنم ( من مشغول آنم). گرد خویش می گردم و پیوسته در خود سفر می کنم تا هر چه نباید از خود دور گردانم!»

- یک روز، شیخ و راهنمای ما ابوسعید ابی الخیر، با گروهی از همراهانش به در آسیابی رسید. اسبش را نگه داشت و توقف کردو مدتی، صبر کرد. سپس به همراهانش گفت: می دانید که این آسیاب چه چیزی را به ما می گوید؟ می گوید: شناخت واقعی همین است که من در حال پرداختن و انجام دادن آن هستم. به هنگام گشتن، با خودم اندیشه می کنم و به کار های خودم توجه می کنم و آن چیز هایی را که شایسته نیستند انجام نمی دهم و از خودم دور می سازم.

 

تاریخ ادبیات:

 

اسرار التوحید فی مقامات ابوسعید: کتابی است در احوال شیخ ابوسعید ابی الخیر که محمد بن منور ( یکی از نوادگان ابو سعید) آن را در قرن ششم نگاشته است.

 

نوع نثر: ساده و روان

 

[ دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۶ ] [ 18:25 ] [ ح ]
درباره وبلاگ

درچوبی مسجد قائم طالخونچه]
امکانات وب